علیرضا مشایخی آهنگساز و رهبر ارکستر موسیقی نو همواره با دیدگاهی منتقدانه و متفاوت به حوزه فعالیت اش نگریسته است. وی در این گفتگو به دوره جوانی اش نیز اشاره ای کرده که قصد انتقاد از بزرگان را داشته اما به او مجال انتقاد نداده اند. مشایخی اینک در دهه هفتم عمر خود هنوز مجدانه انتقاد می کند اما این بار امیدش کمی بیشتر از گذشته است. وی در این دیدار از وضعیت ارکستر سمفونیک، روند برگزاری جشنواره موسیقی "کلاسیک تا معاصر" ،"حقوق مولف" و مسائل دیگر در عرصه موسیقی سخن گفته است .
* خبرگزاری مهر - گروه موسیقی : برگزاری دوسالانه نوازندگی پیانو و همچنین برپایی جشنواره "موسیقی کلاسیک تا معاصر" از جمله فعالیتهای شما بوده است. چرا روند برگزاری این جشنواره ها با گذشت زمان به کندی پیش می رود؟
- علیرضا مشایخی : برپایی جشنواره "موسیقی کلاسیک تا معاصر" بخش کوچکی از مجموع فعالیتهای ما در روند برگزاری جشنواره ها بود. به این معنا که برگزاری دوسالانه نوازندگی آغازگر بود ولی پس از آن جشنواره "موسیقی کلاسیک تا معاصر" را به عنوان ضمیمه این دوسالانه ها در حوزه نوازندگی در سالن رودکی برگزار کردیم. در واقع، هدف ما در ابتدا تاکید بر نوازندگی پیانو بوده است اما به تدریج این هدف وسعت داده شد و از نوازندگی پیانو به همنوازی سازهای مختلف رسیدیم و در نهایت جشنواره "موسیقی کلاسیک تا معاصر" را برگزار کردیم و اما اینکه چرا روند برگزاری جشنواره به کندی پیش رفت به دلیل کمبود بودجه و مسائلی از این دست بر می گردد اما خبر خوبی درباره از سر گرفتن این جشنواره دارم. قرار است دومین دوره از جشنواره موسیقی "کلاسیک تا معاصر" هفته اول خرداد ماه سال آینده در سالن رودکی برگزار شود.
*اشاره کردید که برگزاری جشنواره موسیقی "کلاسیک تا معاصر" به عنوان ضمیمه برگزاری دو سالانه ها مطرح بوده اما چرا برگزاری دو سالانه ها متوقف شده است ؟
- قبل از پاسخ به این سئوال باید متذکر شوم که جشنواره "موسیقی کلاسیک تا معاصر" حاصل تمام دوسالانه های نوازندگی بوده است که با نیروی داوطلب به مدت پنج روز از ساعت نه صبح تا شب در تالار رودکی برگزار شد و همانگونه که از عنوان آن پیدا است آثار موسیقیدانان کلاسیک از قدیم تا معاصر اجرا شدو در ادامه به جوانان فرصت دادیم که پس از اجرا طی نشستی درباره خود و اثری که اجرا کردند به حاضرین در سالن توضیح دهند و این امکانی است که معمولا جشنواره های دولتی در اختیار افراد و گروهها نمی گذارند.
به اعتقاد من جشنواره هایی از این دست با امکانات اندک از جهت کمی و کیفی دست کمی از جشنواره موسیقی فجرندارند اما به دلیل همه کمبودها به جایی رسیدیم که با نیروی داوطلب دیگر نمی توانستیم در کنار جشنوار ها، دو سالانه را نیز برگزار کنیم چرا که من مسئولیتهای دیگری نظیر نگارش کتاب، آهنگسازی و هزار کارنکرده دیگر پیش رو دارم که باید آنها را هم به سرانجام برسانم. ضمن اینکه خستگی 50 سال کار بدون استراحت را نیز دارم و دیگر وقت و انرژی برای تحمل کمبودهای مالی برای برگزاری دو سالانه هایی که حق مسلم هنرجویان مستعد در عرصه موسیقی بین المللی است را ندارم.
*برگزاری این دوسالانه ها را از جهت کمی و کیفی چطور ارزیابی می کنید؟
-از جهت کمیت نزدیک به 150 برنامه با بودجه ای نزدیک به صفر برگزار کردیم و از جهت کیفیت هم هدف اصلی من و استاد قوام صدری به عنوان مدیر هنری ایجاد یک رقابت سالم در بین نوازنده ها بود که خوشبختانه پیشرفتهای قابل توجهی در این زمینه صورت گرفت و در ادامه با طرحی آزمایشی جشنواره موسیقی کلاسیک تا مدرن را برگزار کردیم که جنبه رقابتی نداشت. در آن جشنواره از تمامی متقاضیان خواستیم تا آثار خود را در حوزه نوازندگی پیانو در قالب کاست برای هیئت انتخاب بفرستند تا از بین آنها برخی آثار را برای اجرا انتخاب کنیم و نکته قابل توجه اینکه این جشنواره ها به هیچ عنوان حالت مسابقه نداشت و شرکت کننده ها که اغلب از جوانهای عرصه موسیقی بودند به رشد کافی رسیده بودند و خیال ما به عنوان مجریان راحت بود که می توانند یک جشنواره موفق برگزار کرد.
*وضعیت ارکستر سمفونیک تهران را چطور ارزیابی می کنید ؟
- منوچهر صهبایی یکی از دوستان خوب من است که در رهبری ارکستر بسیار توانا است اما با وجود تلاشی که تا کنون آقای صهبایی برای ارکستر کرده اما هنوز خیلی ضعیف است و تقریبا هیچیک از سمفونی ای من با این ارکستر قابل اجرا نیست.
*چندی پیش آقای صهبایی اعلام کرده بود که آمادگی پذیرفتن اثر از آهنگسازان جوان برای اجرا در ارکستر سمفونیک تهران را دارد. حرکتهایی از این دست را چطور ارزیابی می کنید؟
- به عقیده من یک عده از آهنگسازان کم سواد حقوق جوانان مستعد در این عرصه را به گونه ای زیر پا گذاشتند و این جوانان اعتماد به نفس خود را برای فرستادن اثر به ارکستر سمفونیک از دست داده اند. البته بخشی از این مشکل به خود رهبرارکستر هم برمی گردد، زیرا صهبایی آدم وطن پرستی است و در این زمینه گاهی زیاده روی می کند. من بارها به صهبایی گفته ام که یک اثر را فقط به صرف اینکه آهنگساز آن ایرانی است اجرا نکند چون تاثیر منفی روی محیط موسیقی ما می گذارد. اگر آهنگساز مجرب و کارکشته نداریم باید صبر کنیم تا متولد شود نه اینکه هر اثری را به عنوان یک کار قابل قبول اجرا کنیم .
* ارکستر موسیقی نو در زمینه تربیت افراد متخصص در حوزه موسیقی چه فعالیتهایی انجام داده است؟
- گروه موسیقی تهران که حدود 18 سال پیش به همت استاد قوام صدری و من پایه گذاری شد آهنگسازان بسیاری را تربیت کرد و تا کنون بیش از سی اثر از آهنگساز جوان و میانسال را به اجرا در آورده و از دل این گروه موسیقی ارکستر موسیقی نو بیرون آمد و در حال حاضر هم مشغول فعالیت در ارکستر هستند. در واقع، من به سهم خودم در تربیت نیروی متخصص همت کرده ام اما سئوال من این است که ارکستر سمفونیک تهران جز در مواردی که حالت مناسبتی داشته چند آهنگساز را معرفی کرده است.من معتقدم که آهنگساز خوب داریم اما هر پدیده ای باید راه خود را طی کند. ارکسترسمفونیک تهران باید یاد بگیرد که موسیقی معاصر خوب بزند ما از آهنگسازان امروز انتظار نداریم که مقلد موتزارت باشد بلکه هریک راه و روش خود را دنبال می کنند.
*به عقیده شما مشکل کجا است؟
- متاسفانه به نظر می رسد مسئولان و کسانی که باید حامی جوانان باشند معنی اصالت را بد فهمیده اند. به عقیده من اصالت در زمان حال به وجود می آید. به عنوان مثال شعر اصیل شعری است که شاعر پدیده تازه ای را به فرهنگ خود اضافه کند نه اینکه شعر سعدی را به صورت کنسرو شده مدام تکرار کنند. به نظرمن حفظ یک پدیده هنری با ساختن و جریان سازی یک موضوع هنری دو کار مختلف است اما این دو موضوع در ایران اسباب سوءتفاهم شده و در حال حاضر پرو بالی به آهنگساز مبتکر داده نمی شود و متاسفانه این عین واقعیت است.
*با این اوصاف چشم انداز ارکستر سمفونیک تهران را چطور ارزیابی می کنید ؟
- دوست عزیزم حسین دهلوی حرف خوبی زد که مضمون آن حرف این بود که یک روز موقعیت هنر موسیقی در ایران باید تعریف شود ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاده است زیرا هنوز موقعیت موسیقی در ایران تعریف نشده باقی مانده و این عدم تعریف به تناقض نگاه درباره موسیقی به موسسات مختلف نیز رسیده است. به این معنا که موسسات مختلف تعریفهای متفاوتی از هنر موسیقی دارند. یک روزی در دانشگاه تهران هنرجویان اجازه نداشتند ساز بزنند و فقط بحثهای نظری مطرح می شد اما در همان روز من در جهاد دانشگاهی درس می دادم و در آنجا هنرجویان مجاز به ساز زدن بودند. به همین دلیل است که معتقدم موجودیت هنر موسیقی به خصوص موسیقی جدی یا بین المللی تعریف نشده است.
اما به هر حال منوچهر صهبایی رهبر توانایی است و می توان ارکستر را به طور کامل به او سپرد اما بازدهی که ارکستر باید در طول این یکسال می داشت هنوز اتفاق نیفتاده است چرا که صهبایی هیچ امکانی ندارد و این در حالی است که می توانستند ارکستر را در اختیار او بگذارند و تا کاری خوب تحویل دهد اما اینگونه نشد. به عقیده من علی رهبری شانس بزرگی برای ارکسترسمفونیک تهران بود که مسئولان قدر ندانستند و او را از دست دادند و حالا هم متذکر می شوم که منوچهر صهبایی آخرین شانس ارکسترسمفونیک تهران است.
*در صحبت های خود به حقوق مولف اشاره کردید. تا چه اندازه حقوق مادی و معنوی شما به عنوان یکی از آهنگسازان سرشناس رعایت شده است ؟
- اصولا در ایران احترامی به حقوق مولف گذاشته نمی شود و این مسئله در حوزه موسیقی بیش از سایر هنرها به چشم می خورد. برای مثال، تا کنون متجاوز از ده بار قطعه ای از من که برای بزرگداشت نیما یوشیج تصنیف شده به نام "نیما" به اجرا درآمده بدون اینکه حق الزحمه ای به من پرداخت شود. با این اوصاف می بینید که آنچه "حقوق مولف" می نامیم معنای روشنی در ارتباط با موسیقی ندارد.
*نحوه سازماندهی ارکستر موسیقی نو چگونه بوده است و آیا از پیشرفت آن راضی هستید؟
- ارکستر موسیقی نو درآغاز راه فقط یک رهبر ارکستر داشت که خود من بودم و تنها یک سولیست ( خانم قوام صدری) که با هم همکاری می کردیم اما در حال حاضر ارکستر سه رهبر به نامهای سعید عیلجانی، سعید آبادی و علی رادمان دارد که در ارکستر موسیقی نو تربیت شده اند. در گذشته فقط من و آزاد حکیم رابط آهنگساز ارکستر بودیم اما در حال حاضر از علی رادمان اثر اجرا می کنیم و همچنین قرار است از اشکان پاشازاده به زودی قطعه ای اجرا کنیم. در گذشته تنها خانم قوام صدری با ارکستر سلو می نواختند اما در حال حاضر نوازنده هایی چون رزیتا شاطر، پریسا گلشن سعید آبادی در ارکستر سلو می نوازند. به همین دلیل معتقدم که ارکستر به سطحی از توان رسیده که مطمئن هستم با بودجه و یا بی بودجه از هم نمی پاشد چرا که بدنه ای ثابت و قوی دارد که بدون من هم می تواند به فعالیتهای خود ادامه دهد. هدف من هم از ابتدا همین بوده است. دوست داشتم روزی از راه برسد که شاگردان مکتب موسیقی نو بدون من و یا استاد قوام صدری بتوانند کنسرت بدهند و خوشبختانه هم اکنون در آستانه آن روز هستیم.
*با توجه به فعالیتهای شما به نظر می رسد تربیت هنرمندان جوان در عرصه موسیقی کلاسیک بیش از هر عنوانی برای شما مهم و حیاتی بوده است اینطور نیست؟
- هدف من وسیعتر از جوانان فعال در این عرصه بوده است چرا که معتقدم ملت ما حدود هزار سال است که در حوزه موسیقی کلاسیک به خواب رفته است. مردم ما در علم ژنتیک و یا سایر علوم پزشکی بسیار جلوترهستند اما به هنر موسیقی که می رسیم هیچ چیز در چنته نداریم از همین رو هدف من در مرحله اول بیدار کردن مردم بوده و بیداری هم به معنای کنجکاو کردن است. من یک رسالت بزرگ در زندگی خود دارم و آن هم بیدار کردن هموطنان از خواب چند هزار ساله است و حالا کسانی که بیش از هر جریانی شریک آرمانهای من بودند جوانان علاقمند و مستعد در این حوزه بوده اند زیرا تعدادی از جوانان به موسیقی زمان خودشان توجه و علاقه پیدا کرده اند. هدف اصلی من هم همین بوده است و این توجه گاهی با عذاب همراه بوده است.
*این همه تلاش و آرمانگرایی می ارزید؟
- فکر می کنم که می ارزیده و نتیجه بخش بوده است زیرا در حال حاضر عده ای آهنگساز در نسل جوان موسیقی داریم که بسیار افتخار آفرین هستند. حدود 45 سال پیش زمانی که تازه به تهران آمده بودم صحبت از موسیقی معاصر کردم هیچکس روی خوش نشان نداد و هیچ نقد و بررسی روی آن صورت نگرفت و ملاکها و ضابطه نقد موسیقی در ایران هیچگاه به وجود نیامدند و نتیجه این شد که مدام در حال نمره دادن به موی سفید و پیشکسوت بودن افراد هستیم زیرا عده ای از اساتید موسیقی کم سواد دراین شهر وجود دارند که در همه جا تجلیل می شوند و مورد مهر و محبت قرار می گیرند در حالی که تعداد زیادی از موسیقیدانان جوان باهوش و با اطلاعات وجود دارند که هیچ مسئولی سراغی از آنها نمی گیرد و اصولا کاری با آنها ندارد.
*به موقعیت نقد هنر موسیقی در ایران اشاره کردید کمی در خصوص این موقعیت توضیح دهید؟
- در جوانی زمانی که به ایران آمده بودم خواستم از یکی از متولیان امور موسیقی که حاضر به اجرای اثر من نبود انتفاد کنم که غالب دوستان گفتند "سن این آدم دو برابر سن شما است در ایران احترام بزرگتر نگه داشته می شود و معمول نیست که از پیشکسوت انتقاد کنیم" و من انتقاد نکردم بعد که ایشان فوت کرد خواستم عملکرد ایشان را مورد نقد قرار دهم باز همان دوستان گفتند که آدم پشت سر مرده حرف نمی زند با این اوصاف موقعیت نقد در ایران چه زمانی تعریف می شود؟ و نکته جالبتر اینکه این آدم کسی بود که با به وجود آمدن کلاس رهبری ارکستر در هنرستان موسیقی مخالفت کرد و نتیجه این شد که در آن دوران هیچ رهبر ارکستری تربیت نشد.
خوب در چنین شرایطی وقتی می خواهیم مهمی را به انجام برسانیم هیچگاه نمی توان توقع داشت که کارکردن آسان باشد. من با اعتماد به دانسته های خودم پیش رفتم و روزی رسید که اثری از شوئنبرگ در دو سالانه پیانو توسط یکی ازجوانان اجرا شد زمانی که این اثر را شنیدم احساس خوبی از رضایت به من دست داد و این همان در جهت تاریخ حرکت کردن است. در دوران جوانی دوستانم می گفتند که مخالف جریان آب حرکت می کنم اما در پاسخ می گفتم کسانی که مانع حرکت من می شوند خلاف جهت آب حرکت می کنند من در جهت آب شنا می کنم و نتیجه هم خواهم گرفت. در واقع من به جنگ یک موقعیت بسیار دشوار رفتم و خوشحالم که در این راه شکست نخوردم و خیال هم ندارم که شکست بخورم.
* به تازگی کتابی با عنوان "تداوم تفکر" از شما منتشر شده است کمی درخصوص کم و کیف این کتاب صحبت کنید.
- این کتاب در حقیقت منتخبی است از نوشته های پراکنده و گفتگوهای من درباره موسیقی و مسائل آن از نگاه جامعه شناسی و زیبایی شناسی که توسط مجید عسگری گردآوری شده است.
*آلبوم های تازه ای هم در دست انتشار دارید؟
- چهارمین آلبوم ارکستر موسیقی نو در حال انتشار است و امیدوارم در هفته جاری این اثر منتشر شود. در این آلبوم کنسرتو برای ساکسیفون و ارکستر، فرا ایکس شماره 4 برای فلوت و ارکستر، سونات شماره 1 برای پیانو و ارکستر و همچنین قطعه "ساترن" برای سازهای کوبه ای عرضه می شود.
*حرف آخر....
- تنها حرفی که با خوانندگان گرامی دارم این است که نسبت به "موسیقی تفکر" کنجکاو باشند و توجه داشته باشند که بدون کوشش توان فرهنگی جامعه غنی نخواهد شد.
نظر شما